امکانی برای تأمین
همین که فرصت و امکانی برای تأمین آرزوها فراهم شود، رشد میکنند.
- ۰ نظر
- ۱۰ آبان ۹۶ ، ۲۲:۱۵
همین که فرصت و امکانی برای تأمین آرزوها فراهم شود، رشد میکنند.
اولین سکه را که کنار میگذاری، به منزله همان بذر است که درخت ثروت از آن میروید و هرچه بیشتر آن را تقویت کنی و توجه و مراقبت بهعمل آوری، رشد آن بیشتر میشود.
فناوری همیشه پس از رشد و توسعه مدیریتی ایجاد میشود.
اگر مدیران میخواهند که معلمان، رشد حرفهای داشته باشند و کیفیت آموزش را بهبود بخشند، باید فردیت آنها را به رسمیت بشناسند.
تمام اختلالات فیزیکی و ذهنی که مانع رشد شماست را پاک کنید.
وقتی نهال را در گلدان بکارید، رشدش محدود میشود. نهال برای رشد کردن نیاز به فضای بزرگتری دارد. انسان هم همینطور است.
اگر شرکتی بخواهد به سطح عالی برسد، باید همگام با افزایش دائم درآمدها، توانایی لازم برای استخدام افراد مناسب جهت تحقق رشد مورد نظر را نیز در خود داشته باشد.
گاهی اوقات میشود چیزی را خواند فقط برای خواندن. اما باید چیزی را خواند برای رساندن. رساندن دیگران به آگاهی. تو میتوانی برسانی. هر چیزی را برسانی. پس خودن را محیا کن که بخشنده باشی. چیزی را ببخشی که خودت آفریده باشی از علم و اندیشه خودت. حتی با خط خودت. شروع کن شاید برای تو دیر باشد.
مدیریت آموزشی راهی است که انسان میتواند دیگران را هدایت و رهبری کند. ابزاری است مثل کپسول که همه چیز در آن جمع است. تو آموزش را مدیریت میکنی. نهطوری که تحکمی و زوری باشد. بلکه تلاش میکنی که آموزش موجب انگیزه شود. هر آموزشی. هنر مدیر آموزشی این است:
یافتن فرد...
یافتن فرد با کمک خودش. قدم اول همین است. فرد را بشناسی. وقتی او را شناختی، راه رسیدن به کمال را به او نشان میدهی. مدیر آموزشی با فطرت انسانها سروکار دارد. اگر توجهی به فطرت نکند همه چیز تصنعی میشود. دیگر ابنسینا و ابوریحان و فارابی و پروفسور حسابی نخواهیم داشت. مدیر آموزشی به فکر امکانات و پول نیست تا فرد را با آن به شکوفایی برساند. به فکر شناخت فرد است تا ببیند او به طور خاص چگونه به شکوفایی میرسد. اگر او را یافتی (شناختی) در زیر خروارها خاک هم باشد میتواند سنگ را بشکافد و رشد کند. اگر او را نیافتی بهترین جای دنیا هم باشد، عاقبت، از آب دادن زیاد میپوسد و میگندد.
مدیر آموزشی برای این که بتواند شرایط طبیعی را برای دانشآموزان به وجود آورد ابتدا باید خود را بشناسد، زیرا تا پیچیدگیهای شناختی خود به عنوان یک انسان را نبیند، نمیتواند ظرافت و پیچیدگیهای دیگران را درک کند و به آنها فرصت شکوفایی دهد.