عنصر چالش و رازآلود بودن، در میزان جذب و حفظ کاربران اهمیت دارد.سریال "فرار از زندان" هم با توجه به چالشی بودن، بیشترین تعداد مخاطب را در زمان خود جذب کرد و مخاطبان، تا آخرین قسمت سریال را دنبال کردند. درواقع، تجربیاتی که با تغییرپذیری محدود همراه باشند، به سختی مخاطبان خود را حفظ می‌کنند، زیرا در نهایت قابل پیش‌بینی خواهند بود.
نیر ایال:
"فرار از زندان"، موفقیت خود را مدیون بازیگران، عوامل تولید و همچنین برنامه‌ریزی و داستان ساده و جذاب است. درون هر قسمت روایت یک مسئله و مشکل است که نقش‌های اصلی باید آن را حل کنند. چالش‌هایی که در طول سریال بود، باعث جذب مخاطبان به ادامه دیدن سریال می‌شد. جذابیتی که ناشناخته‌ها در سریال ایجاد می‌کنند، بینندگان را جذب سریال می‌کنند. درواقع، بینندگان وقتی که داستان زندگی فردی را دنبال می‌کنند، می‌خواهند بدانند چه اتفاقی برای او رخ خواهد داد. وقتی پا در کفش او می‌کنیم و احساسات و تجربیات او را درک می‌کنیم، باعث می‌شود که همراه با او، پاداش‌ها را نیز تجربه کنیم.
تحلیلی برگرفته از 42 تحقیق با مشارکت بیش از 42 هزار نفر صورت گرفت که نشان داد وجود چند لغت در پایان یک درخواست، راهی به شدت مؤثر جهت ترغیب مردم است و احتمال پذیرش عمومی آن خواسته را افزایش می‌دهد. این جمله: "ولی شما در پذیرفتن یا نپذیرفتن مختارید"، همان عبارت جادویی است که محققان در انتهای یک خواسته یا نیاز قرار می‌دادند. محققان با استفاده از عبارت "ولی شما مختارید" فن "تأکید بر حق انتخاب مخاطب" را به کار می‌گیرند و احتمال متقاعد ساختن را افزایش می‌دهند. این فن در نظرسنجی‌های میدانی نه تنها در حالت چهره‌به‌چهره، مؤثر واقع شد، بلکه در نظرسنجی از طریق اینترنت هم اثرات خود را نشان داده است.
همانطور که شناسایی راه‌حل‌های مناسب برای برطرف کردن مشکلات، ازجمله اهداف طراحان محصول است، مخاطبان وقتی محصول‌هایی را پیدا کنند که نیازشان را برطرف کند، احساس مثبت دارند.
در تجارت بازی‌های ویدیویی مجانی، تأخیر در دریافت هزینه، تا زمانی که مخاطب به بازی عادت کرده، روشی متداول است. زمانی که بازی باعث شکل‌گیری عادت می‌شود و تمایل به ادامه بازی افزایش می‌یابد، دریافت پول از مخاطب، بسیار آسان‌تر می‌شود. این پول برای آیتم‌های مجازی، عمر مجدد برای شخصیت‌های بازی و ویژگی‌های خاص در بازی پرداخت می‌شود.
شرکت‌های عادت‌ساز، به‌جای صرف هزینه‌های گزاف برای بازاریابی، کالای خود را به احساسات و فعالیت‌های روزمره انسان‌ها وصل می‌کنند. وقتی مخاطب، بی‌حوصله شده و به سراغ توئیتر می‌رود، درواقع، قدرت عادت، فعال شده است.
هنگامی که در حالت شادی و شعف با کسی ملاقات می‌کنید، باید شرایط را مدنظر قرار دهید و با تأمل حرف بزنید؛ طوری که احساسات مخاطب خود را جریحه‌دار نکنید.
گاهی حمله شما به پیشنهادی که خودتان ارائه دادید و دادن جواب مناسب به آن‌ها، می‌تواند نقطه‌نظر مخاطب شما را تغییر دهد و ورق را به سوی شما برگرداند.
به احساس مخاطب احترام بگذارید. اگر احساس آن‌ها را شماتت کنید، جزء دشمنان آن‌ها قرار خواهید گرفت.
با آن بخش از مخالفت‌های مخاطب که آن را درست می‌پندارید، موافقت کنید. مترصد جنبه موافق حرف او شوید و یا زمینه موافقت با او را ایجاد کنید. با این طرز برخورد، در نظر مخاطب خود، شخصی هوشیار و فهیم ظاهر می‌شوید و مخاطب با تمایل بیشتری به سخنان شما گوش فرا می‌دهد.
برای رسیدن به خواسته‌های مورد نظر خود، از مخاطب بخواهید یکی از خاطرات مطلوب گذشته خود را زنده کند. این گونه، او حادثه خوشایند را در ذهن حیات می‌بخشد و در این هنگام، زمینه مناسب برای برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب برقرار می‌شود.
هرشخصی باید زمانی لب به سخن بگشاید و نقطه‌نظر خود را بازگو کند که ابتدا نقطه‌نظر و احساسات مخاطب خود را درک کرده باشد.
هدف از پیشنهاد دادن این نیست که مطالب نادرستی را به کسی بقبولانیم؛ بلکه هدف، پیشنهاد دادن این است که مخاطب خود را از فایده آنچه پیشنهاد می‌کنیم، مطمئن سازیم.
یکی از ساده‌ترین راه‌های شناسایی شیوه‌های ادراکی دیگران (دیداری، شنیداری و احساسی)، این است که به کلمات، واژه‌ها و تصاویری که شخص مورد نظر از آن استفاده می‌کند، دقیق شویم.
بهتر است از همگام شدن در زمینه‌ای که می‌دانید مخاطب شما به آن تمایل ندارد و نمی‌تواند آن را بپذیرد، خودداری کنید.
